عصر روز گذشته دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با امضای یک دستور اجرایی مدعی شد که بهعلت هدف قرار دادن هواپیمای بدون سرنشین گلوبال هالک، تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال کرده است. ۰۴ تير ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۰ رسانه ها خواندنی نظرات - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، عصر روز گذشته دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا با امضای یک دستور اجرایی مدعی شد که بهعلت هدف قرار دادن هواپیمای بدون سرنشین گلوبال هالک، تحریمهای جدیدی را علیه ایران اعمال کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
درباره این تحریم اما چند نکته مهم قابل ذکر است، نکاتی که نشان میدهد راهبرد آمریکا در قبال ایران برخلاف پروپاگاندای رسانهای ترامپ و همکارانش در کاخ سفید، کندتر از گذشته است و نهتنها توان توسعه فشار بر ایران را ندارد که امکان حفظ همین سطوح از محدودیت را نیز از دست داده است.
بعد از حضور ترامپ در کاخ سفید که راهبرد اصلی و تغییر نکرده آمریکا در قبال ایران، لخت و بدون پوششهای گذشته به نمایش درآمد، چند اتفاق مهم افتاد. سلسله وقایعی که از خروج آمریکا از برجام آغاز شد، با اعمال تحریمهای گسترده و همزمان عملیات اطلاعاتی و امنیتی در بازارهای اقتصادی بهویژه مبادی ارزی ایران ادامه یافت، در مرحله بعد به تلاش برای بهصفررساندن فروش نفت کشور رسید و نهایتا به تروریستی خواندن سپاه، تهدید نظامی، تحریم پتروشیمی و حالا تحریم مجموعههای ذیل رهبری ختم شد. در این مدت با اظهارنظرهای متعددی که مقامات آمریکایی داشتهاند، معلوم شده که آمریکا هدف خود از این راهبرد که نامش را «فشار حداکثری» گذاشته، فروپاشی اقتصادی یا تسلیم و ورود به میز مذاکره با قبول شروط آمریکا در مجموعه مسائلی شامل مباحث هستهای، موشکی و منطقهای تعریف کرده است و لذا همواره تلاش کرده در کنار این فشار، راه فراری تحتعنوان مذاکره هم تعریف کند تا شاید بتواند ایران را راحتتر به دام بیندازد.
3 اتفاق دور از انتظار که آمریکا را عقب راند
اول: امروز و در زمان نگارش این متن، بیش از 13 ماه از فاز جدید تقابل کاخ سفید با تهران میگذرد و در شرایطی که گفتیم آمریکا چه انتظاری از نتیجه اقدامات خود داشت، ایران نهتنها دچار فروپاشی اقتصادی نشده، بلکه حتی اجازه نداده فروش نفتش به صفر برسد و در مقابل راههای جدیدی را برای توسعه و خروج از این حصر اقتصادی پیدا کرده است. همکاریهای راهبردی مهمی که شامل مراودات پرحجمی با کشورهای منطقه از جمله عراق، ترکیه، روسیه، چین و هند میشود.
دوم: علاوهبر این تهران از 18 اردیبهشت گذشته تصمیم دیگری نیز گرفته؛ تصمیمی مهم در واکنش به بدعهدی اروپاییها برای تامین منافع برجامی ایران. در این تصمیم ذکر شده مادامی که اروپاییها تغییر روش نداده و به تعهدات برجامی پابند نباشند، ایران نیز مرحله به مرحله و در گامهایی 60 روزه اجرای تعهدات خود را کاهش خواهد داد تا اینکه نهایتا به نقطهای برسد که تعهداتش در سطح لفاظیهای سیاسی اروپا باشد. این اقدام ایران که حالا گام اولش نهایی شده و تنها چند روز تا فرا رسیدن موج دومش باقی مانده، سه کشور اروپایی و حتی آمریکاییها را به چالشی کشانده که یک طرفش افکار عمومی جهان و قواعد زیر پا گذاشته بینالمللی از سوی آمریکا هستند که بالاتفاق حق را به ایران میدهند و میگویند هرکسی بهجای ایران بود در مقابل این همه بدعهدی اقدامات تقابلی زیادی انجام میداد.
سوم: اقدام سوم ایران اما بیش از این دو مورد، برای آمریکا و متحدانش گران تمام شد. داشتن فناوری روز دنیا برای ساقطکردن پهپاد مدرنی که شاید نامش هم بسیاری از کشورها را بترساند و مهمتر از همه داشتن شجاعت اقدام و شلیک به پرندهای که ناموس تسلیحاتی آمریکاست، دیگر جای بحثی درباره فروپاشی، تضعیف یا حتی عقبنشینی ایران باقی نمیگذاشت و هشداری بسیار جدی و عملی برای جماعتی بود که به نام آمریکا دل خوش کرده بودند. این اقدام ایران اما همانقدر که ابهت داشت، واکنش طرف مقابل بیخاصیت و عقبافتاده بود، چنانکه صراحتا باید گفت اظهارنظرهای ترامپ و دیگر مقامات کاخ سفید بهطور ملموسی کمک کرد تا اقدام ایران، بزرگ و آمریکا تحقیرشده نشان داده شود. تاکید بر اینکه اشتباه یک فرد نه تصمیم ایران، باعث ساقطشدن گلوبال هالک شده، یا قدردانی از سپاه برای اینکه هواپیمای دارای سرنشین آمریکا را هدف قرار نداده یا صرفنظر از اقدام نظامی که حتی نانسی پلوسی هم از آن خبر نداشته، همگی اظهاراتی از رئیسجمهور آمریکاست که نشان میدهد یک سیاستمدار بیتجربه تا کجا ممکن است منفعل شود و در بزنگاه نداند که چه واکنشی از خود بروز دهد.
گزینههای پیش روی آمریکا چیست؟
این سه مساله بیان شد تا تصویر کلی به ماجرای تقابل آمریکا و ایران شکل بگیرد، اما خب سوال اینجاست امکانهای آمریکا در این زمان برای مقابله با ایران چیست و چه گزینههایی پیش رو است؟
اول: اقدام نظامی، باید گفت گزینه نهایی آمریکا در قبال ایران اقدام نظامی است و بالاتر از آن چیزی نیست، اما آیا بهواقع چنین اقدامی در دایره ذهنی مقامات کاخ سفید وجود دارد یا اصلا میتواند وجود داشته باشد؟ پاسخ به هر دو بخش سوال منفی است. سوای اینکه آمریکاییها روزانه چندین و چند بار میگویند که بنای درگیری با ایران را ندارند و بهجز اینکه پیام رسمی دادهاند که گزینه نظامی در کار نیست و حتی بدون در نظر گرفتن اینکه واکنش آمریکا به هدف قرار دادن پهپاد جاسوسی پیشرفته و 222 میلیون دلاریشان نشان داد که هیچ گزینه محکمی در چنته ندارد، باید گفت توسعه توان نظامی ایران که محدوده جغرافیایی وسیعی از شرق آسیای غربی تا آبهای مدیترانه را فرا گرفته و شامل راهبردهای متنوعی از اقدامات کلاسیک تا عملیاتهای نامنظم است، در برهه کنونی آنقدر بازدارنده است که اجازه آغاز هرگونه درگیری حتی درگیریهای محدود را به هیچ کشوری حتی ایالات متحده ندهد و بتواند اتحاد مثلث سعوی، رژیم صهیونیستی و آمریکا را عقب براند. از این رو باید گفت اقدام نظامی علیه ایران امروز با قطعیت بالایی منتفی و دور از ذهن است و حتی تهدید به انجام آن هم دیگر کارایی ندارد.
دوم: مسیری که آمریکاییها تلاش میکنند بگویند همچنان به رویشان باز است و امکان حرکت پرشتاب در آن را دارند، مسیر تحریمهای اقتصادی است؛ اتفاقی که روز گذشته هم افتاد و آمریکا با یک عملیات رسانهای کوشید که بگوید فصل جدیدی از تحریمها آغاز شده. اما آیا این ادعا صحت دارد؟ اتفاق عجیب روز گذشته این بود که آمریکا در عین حالی که ادعای تحریم میلیاردها دلار از پولهای ایران را میکرد، با تمام توان از ابراز جزئیات این تحریم و اینکه دستور اجرایی جدید شامل کدام نهادها میشود، اجتناب کرد. تا زمانی که این متن نگاشته میشود هنوز نه ترامپ، نه وزیر خزانهداری و نه کاخ سفید جزئیات تحریمهای اعمالشده را دقیقا برخلاف روال گذشته اعلام نکرده و تنها به بیان کلیات و سرفصلهایی از آن اکتفا کردهاند. این اولین نشانهای است که میگوید آمریکا چیز جدیدی در چنته ندارد و حتی مینوچین، وزیر خزانهداری این کشور با اینکه سه خبرنگار از وی درمورد احتمال بالای بیاثر بودن این تحریمها میپرسند جزئیات را نمیگوید و توضیحات بسیار محدودی را ارائه میکند.
اما مساله دوم دراینباره، اساس ساختار تحریم است. ایالات متحده از سال 2010 تمرکز ویژهای بر محدودیت مراودات و فعالیتهای بانکی و مالی ایران داشته است و از این مسیر تلاش میکند با اعمال مجازاتهای سنگین برای همکاران اقتصادی ایران، مسیر هرگونه تجارت یا مراوده مالی را با ایران ببندد. آنها در سال 2012 بانک مرکزی و بخشهای عمده نظام اقتصادی و بانکی ایران را هم تحریم میکنند و گامبهگام پیش میآیند تا در تحریمهای بعدی مستقیم یا غیرمستقیم تمام روابط بانکی و اقتصادی ایران شامل مراودات دولتی و بخش عمدهای از فعالیتهای غیردولتی را زیر سایه تحریم ببرند، از این رو این تحریمها تا سال 2017 در همه ابعاد به اوج خود میرسد و دیگر مجموعه مهمی باقی نمیماند که از تحریمهای بانکی آمریکا بینصیب مانده باشد.
سومین مساله خبر حاشیه نشست مینوچین است، خبری که میگوید هشت فرمانده سپاه ازجمله سردار حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضا و سردار پاکپور فرمانده نیروی زمینی نیز تحریم شدهاند. این خبر شاید فیکترین خبر تحریمی این روزها باشد؛ چراکه آمریکاییها اساسا ذیل تحریم کاتسا هر آنچه میتوانستهاند در قبال سپاه، پرسنل، زیرمجموعهها و حتی طرفهای معامله با سپاه اعمال کردهاند و بههیچوجه تحریم موثرتر و بزرگتری بعد از تروریستیخواندن سپاه و اعمال تحریمهای مربوط به گروههای تروریستی برای نظامیان عضو این مجموعه رسمی و قانونی ایران وجود ندارد.
سوم: بعد از منتفیبودن دو گزینه بالا یعنی اقدام نظامی و توسعه پرتوان تحریم، تنها یک راه برای آمریکاییها باقی میماند، راهی که بهنظر میرسد خودشان هم به آن پی بردهاند و از این رو تلاش خود را برای پیشبرد آن به نهایت رساندهاند. تنها گزینه امروز برای آمریکا که هنوز ممکن است حداقلهایی از اثر را دارا باشد، عملیات روانی و رسانهای است، عملیاتی که اولا متزلزلکردن درون ایران را هدف قرار داده و در مرحله بعد بهدنبال جمعکردن متحد برای خود میگردد. با مدنظر قرار دادن این راهبرد شاید حجم گسترده پوشش رسانهای مراسم امضای دستور اجرایی تحریم جدید ایران و نشست خبری وزیر خزانهداری قابل رمزگشایی باشد و مشخص شود که آمریکا چرا تلویزیون، توئیتر، فیسبوک و هر امکان دیگر رسانهای را این روزها فعال کرده و با تمام قوا با انتشار پیامهای متعدد و متنوع تلاش میکند ایران را از موضوعیت نیندازد و مساله را داغ نگه دارد. برای فهم آسانتر این مساله کافی است به توئیتهای متعدد و متناقض ترامپ مراجعه کنید. صفحه ترامپ این روزها بیشتر از آنکه نمایانگر مواضع یک رئیسجمهور باشد، نمایشدهنده یک شومن بیمنطق است.
منبع : فرهیختگان
انتهای پیام/
بازگشت به صفحه رسانهها
R1437/P/S9,1299/CT12منبع: تسنیم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۱۸۲۶۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مقام سابق موساد: ایران با دور زدن تحریمها ۸۰ میلیارد دلار ذخیره کرد
رئیس سابق بخش مالی سازمان جاسوسی موساد گفت: ایران یک شبکه مالی جهانی برای دور زدن تحریمها ایجاد کرده و موفق شده ضمن ناکام گذاشتن تحریمها، ۸۰ میلیارد دلار درآمد اندوخته جدید داشته باشد.
به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: روزنامه تایمز اسرائیل نوشت: اودی لوی پس از ۳۵ سال فعالیت در اطلاعات اسرائیل در سال ۲۰۱۶ از سمت ریاست واحد جنگ اقتصادی موساد کنار رفت. وی دههها را صرف تحقیق در مورد جریانهای پولی کرده که امکان بقای دشمنان اسرائیل به ویژه حماس، حزبالله و ایران را فراهم میکند.
لوی گفت: تلآویو باید از ائتلافی که برای دفع حمله مستقیم اخیر تهران به اسرائیل گردهم آمده، استفاده کند تا جریان پول جهانی را که شاهرگ حیات ایران است و اجازه دور زدن تحریمهای آمریکا را میدهد، متوقف کند.
تایمز اسرائیل میافزاید: در شب بین ۱۳ و ۱۴ آوریل (۲۵ و ۲۶ فروردین)، ایران در یک حمله بیسابقه، در پاسخ به حمله ادعایی اسرائیل به سوریه، صدها موشک بالستیک و کروز را در کنار صدها پهپاد به اسرائیل شلیک کرد.
لوی خاطرنشان کرد: در آن شب اتفاق جدیدی در خاورمیانه و جهان رخ داد. ما ائتلاف جدیدی داریم که شامل عربستان، امارات، بحرین، اردن، اسرائیل، آمریکا، آلمان، فرانسه و بریتانیاست و اینها دقیقاً همان بازیگرانی هستند که اگر بخواهیم به یک نتیجه استراتژیک در برابر ایران برسیم، نه فقط برای تنبیه آن، بلکه برای تغییر وضعیت خاورمیانه با اعمال جنگ. اعضای ائتلاف ضدایرانی باید با اسرائیل همکاری کنند تا شبکه مالی ایران را از بین ببرد.
به نوشته تایمز اسرائیل، ایده اعمال جنگ اقتصادی علیه تهران البته جدید نیست. جمهوری اسلامی از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ تحت تحریمها قرار داشت و با آغاز برنامه هستهای تهران در دهه ۲۰۰۰ تشدید شد.
لوی گفت: ایرانیها برای سالها، تحت هماهنگی قاسم سلیمانی، زیرساختهای باورنکردنی برای دور زدن تحریمها ایجاد کردند و قادر به انتقال پول در سراسر جهان برای ادامه تأمین مالی تمام زیرساختهای خارجی در سراسر خاورمیانه و پروژه هستهای خود شدند. تحریمها علیه ایران تا حد زیادی بیاثر بوده است.
وی با بیان اینکه بسیاری از کشورهای جهان احساس کردند که تحریمهای آمریکا انگیزه سیاسی دارد، خاطرنشان کرد: علاوه بر این، کشورهای اروپایی احساس کردند که تحت فشار زیادی در تجارت با ایران قرار گرفتهاند و حتی مجازات میشوند، در حالی که آمریکا هیچ تحریمی را علیه سایر کشورهایی که منافعی مانند قطر دارند، اعمال نمیکند.
تایمز اسرائیل نوشت: طبق گزارشها، ایران به طور فزایندهای در دور زدن تحریمهای اعمالشده بر صادرات نفت مهارت یافته و موفق شده است. در جلسه استماع کنگره آمریکا در ماه دسامبر گذشته، کلر یونگمن رئیس ستاد متحد علیه ایران هستهای (UANI)، فاش کرد که تهران درآمد نفتی خود را از سال ۲۰۲۰ چهار برابر کرده است از سال ۲۰۲۱ توانسته بالغ بر ۸۰میلیارد دلار درآمد نفتی پسانداز کند. یونگمن خاطرنشان کرده بود که چین، بزرگترین خریدار غیرقانونی نفت ایران است. نفت بیشتر از طریق «ناوگان اشباح» متشکل از کشتیهایی که ایران با ترفندهای خود آنها را غیرقابل ردیابی میکند، صادر میشود. این ناوگان، متشکل از حدود ۳۰۰ نفتکش خارجی و دارای پرچم خارجی است.
به نظر میرسد چین نقش برجستهای در کمک و حمایت از جمهوری اسلامی در دور زدن تحریمها ایفا کند و این کار را فقط از طریق خرید نفت انجام نمیدهد. رسانههای اپوزیسیون ایران از قراردادهای پرسود مخابراتی بین تهران و پکن رونمایی کردهاند.
از سوی دیگر پروژه ویکیران نیز صدها هزار سند افشاشده از سازمانها و صنایع دولتی ایران را جمعآوری و منتشر کرده که شبکه انتقال پول ساختهشده توسط ایران را افشا میکند؛ اینکه چگونه ایرانیها پول را از بانک مرکزی به صرافیها در ایران منتقل میکنند و از آنجا تحت پوشش شرکتهای چینی، هنگکنگی یا کشورهای دیگر، حسابهای بانکی در چین باز میکنند و سپس پول را از آنجا به ویژه به امارات منتقل میکنند. همه اینها با همکاری کامل سیستم بانکی در کشورهای غربی، حتی در ایالاتمتحده اتفاق میافتد.
کارشناس سابق موساد افزود: در همه این سالها، پول به صورت آزادانه و بدون مزاحمت به ایران منتقل و استفاده شده است. شبکه مالی مخفی ایران برای سالها یک راز آشکار بوده، افزود: گزارشهای اخیر نشان میدهد که حتی مبالغ هنگفتی نیز از طریق مؤسسات مالی غربی برای ایران ترانزیت شده است.
فایننشالتایمز فوریه گزارش داد که ۲ بانک بزرگ لویدز و سانتاندر در انگلیس، حسابهایی را در اختیار برخی شرکتهای بریتانیایی قرار دادهاند. این شرکتها به طور مخفیانه متعلق به شرکت بازرگانی پتروشیمی (PCC) بودند؛ شرکت ایرانی که آمریکا آن را به جمعآوری صدها میلیون دلار برای سپاه متهم کرده است. شرکت مذکور، از شرکتهای مستقر در بریتانیا برای انتقال پول از شرکتهایی که در چین و در ابتدای این زنجیره انتقال پول قرار داشتند، استفاده میکرد.
به نوشته تایمز اسرائیل، همین واقعیت که یک شرکت متعلق به جمهوری اسلامی توانسته آزادانه در لندن، یعنی در قلب سیستم مالی جهان فعالیت کند، برای لوی گیجکننده است.